۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۰

گرت خراب کند عشق تا ز سر سازد
بگو که تا بتواند خراب‌تر سازد

کرم نگر که فرستد هزار سیل جگر
چو دیده یک مژه خواهد ز اشک‌تر سازد

نه دیده سیر شود از تو و نه دل خرسند
چه چشمه‌ای تو که آب تو تشنه‌تر سازد

میان دیده و دل گفتگو دراز کشید
اجل کجاست که این قصه مختصر سازد

بهانه‌جوست فصیحی دل حبیب کجاست
کسی که آه مرا دشمن اثر سازد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.