هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج عشق، ناامیدی و تلاش بی‌ثمر سخن می‌گوید. او از احساس سرگردانی، ترس و حسرت خود می‌نالد و در عین حال، به مبارزه و مقاومت اشاره می‌کند. تصاویری مانند تیر آه، طوق راه، گرداب خون و تیغ قاتل، فضایی غمگین و پرتنش را ترسیم می‌کنند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی، استفاده از استعاره‌های پیچیده و فضای غمگین و پرتنش شعر، برای درک و ارتباط بهتر، مناسب مخاطبان با سطح بلوغ فکری و عاطفی بالاتر است.

شمارهٔ ۱۶۸

قرعه کاری به نام سعی باطل می‌زنم
می‌کشم از سینه تیر آه و بر دل می‌زنم

بر گلو از طوق راه تیغ روشن می‌کنم
قمری این گلستانم فال بسمل می‌زنم

موجم و آشفته دارد ذوق سرگردانیم
غوطه در گرداب خون از بیم ساحل می‌زنم

صبر قفل بی کلیدم پرگشایش جو نیم
حلقه چشمی به بازی بر در دل می‌زنم

کشته بگذاریدم امشب اندرین میدان که من
یک شبیخون دگر بر تیغ قاتل می‌زنم

همتم وز کبریای عشق در کوی طلب
مهر حسرت بر دهان و دست سائل می‌زنم

پای شوقم چند بشتابم فصیحی بی‌رفیق
دست امیدی به دامان سلاسل می‌زنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.