۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱ - درستایش نامه دوست

قاصد آورد مرا نامه‌ای از حضرت دوست
گنج باد آورد آن نامه و آن باد مراد

نه بدان‌سان که بود شیوه ارباب مجاز
قدری کاغذ پیچیده پر از مد مداد

نامه‌ای نامیه سبزه باغ تحقیق
نامه‌ای نقش طراز چمن استعداد

نامه‌ای خانه هر دیده ز نورش معمور
نامه‌ای کشور هر دل ز سوادش آباد

سطرها شاخ گل و لفظ گل و معنی گل
شاخ ازین بار گران راست نیارد استاد

خرده‌های یرقان داده گلش را در جیب
از بهار نفسی بود سراسر دل شاد

خواندم و رفت عبارات به روی نفسم
به شکوهی که رود تخت سلیمان بر باد

بوسه دادم قدم قاصد و شرمنده شدم
بوسه دادن بود امساک که جان باید داد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰ - در تقاضای هیزم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲ - ماده تاریخ بنای خواجه محمد میرک
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.