هوش مصنوعی: شاعر از دریافت نامه‌ای از سوی معشوق (حضرت دوست) سخن می‌گوید که مانند نامه‌های معمولی نیست، بلکه سرشار از زیبایی، نور، و معانی عمیق است. این نامه چنان تأثیری بر او گذاشته که جهان درون و بیرونش را دگرگون کرده و شادی و نشاط را به ارمغان آورده است. در پایان، شاعر از بوسیدن پای قاصد نامه احساس شرم می‌کند، زیرا عشق واقعی نیازمند فداکاری جان است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و ادبی پیچیده است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند فداکاری در عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۱ - درستایش نامه دوست

قاصد آورد مرا نامه‌ای از حضرت دوست
گنج باد آورد آن نامه و آن باد مراد

نه بدان‌سان که بود شیوه ارباب مجاز
قدری کاغذ پیچیده پر از مد مداد

نامه‌ای نامیه سبزه باغ تحقیق
نامه‌ای نقش طراز چمن استعداد

نامه‌ای خانه هر دیده ز نورش معمور
نامه‌ای کشور هر دل ز سوادش آباد

سطرها شاخ گل و لفظ گل و معنی گل
شاخ ازین بار گران راست نیارد استاد

خرده‌های یرقان داده گلش را در جیب
از بهار نفسی بود سراسر دل شاد

خواندم و رفت عبارات به روی نفسم
به شکوهی که رود تخت سلیمان بر باد

بوسه دادم قدم قاصد و شرمنده شدم
بوسه دادن بود امساک که جان باید داد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰ - در تقاضای هیزم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲ - ماده تاریخ بنای خواجه محمد میرک
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.