هوش مصنوعی: کنیزکی با چهره‌ای گریان و مضطرب نزد شاه می‌آید و از ظلمی که بر او رفته شکایت می‌کند. او شاه را عادل می‌خواند اما از بی‌عدالتی در حق خود گله می‌کند و می‌گوید که وزیران ستمگر مانند ابری در برابر آفتاب عدالت شاه قرار گرفته‌اند. کنیزک همچنین به داستان شاه کرمان و وزیرانش اشاره می‌کند تا نشان دهد که ممکن است شاه تحت تأثیر وزیران نالایق قرار گرفته باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم پیچیده‌ای مانند عدالت، ظلم، و روابط قدرت است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و زبان ادبی ممکن است برای خوانندگان جوان دشوار باشد.

بخش ۱۸ - آمدن کنیزک روز سیم به حضرت شاه

روز سیم چون رایت لشکر روز از افق مشرق طلوع کرد و اعلام قیری لشکر شب در قیروان مغرب پنهان شد، کنیزک به حضرت شاه مراجعه نمود و با چهره معصفری و پشت از بار حوادث چنبری، رخساره پر از اشک حسرت و باطن پر از قلق و ضجرت نزدیک شاه آمد و منافق وار به زبان اضطرار، تضرع و زاری پیش آورد.

رخساره چو ابر نوبهاری پر نم
آمیخته آفتاب و باران بر هم
پس گفت: عدل شاه، امروزه عالم را بحری محیط است که عالمیان از مشرب عذب نوال او اغتراف می کنند.
هست اغتراف خلق ز بهر سخای او
دیر است که گفته اند: البحر مغترف. و مکارم اخلاق او گلزاری است که عالمیان از آن نسیم شمیم و و شمال الطاف می یابند و تا ریاحین انصاف از باغ عدل او شکفته شده است، خار جوز از ساحت ملک و دولت به آتش قهر بسوختست و تا فنای همایون او مرجع مظلومان شده است، بنای ظلم به صرصر عدل انهدام و انقضاض پذیرفته است و عجب تر آنکه همه جهان در سایه معدلت او قرار گرفته اند و من بنده در حرارت آفتاب تموز ظلم مانده ام.

یا اعدل الناس الا فی معاملتی
فیک الخصام و انت الخصم و الحکم
حضرت شاه را بدین اسم موسوم نتوان کردن اما دستوران بی عاقبت، ابروار پیش آفتاب عدل او حجاب گشته اند و ظلمی شنیع و جوری عظیم که از فرزند شاه برین بنده رفت، موجب بد نامی اسلاف و اعقاب او خواهد بود. اما پادشاه عادل به تحریض و تحریک ساعی نمام و شریر کذاب فتان، انصاف بنده نمی فرماید و گمان برم که مثل شاه با وزیران همچنانست که شاه کرمان را بود با وزیران. شاه پرسید: چگونه بود؟ بگوی
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۷ - داستان زن دهقان با مرد بقال
گوهر بعدی:بخش ۱۹ - داستان شاهزاده با وزیر و غولان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.