۹۳ بار خوانده شده
باد و گیسوی سیاه عنبری
آمدی در صورت پیغمبری
شرح اسماء و صفات خویش را
خواندهای بر جمله از جان آفری
بر همه اسرار غیب الغیب را
کردهٔ روشن چو ماه و مشتری
قبله موجود و واجب آمدی
میکنی جان را به جانان رهبری
انبیا و اولیا در راه دین
حلقه در گوش تواند از چاکری
گر نبودی تو نبودی عرش و فرش
نه ملک بودی نه آدم نه پری
کوهیا نعت نبی گفتی به نظم
ختم شد بر تو کمال شاعری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
آمدی در صورت پیغمبری
شرح اسماء و صفات خویش را
خواندهای بر جمله از جان آفری
بر همه اسرار غیب الغیب را
کردهٔ روشن چو ماه و مشتری
قبله موجود و واجب آمدی
میکنی جان را به جانان رهبری
انبیا و اولیا در راه دین
حلقه در گوش تواند از چاکری
گر نبودی تو نبودی عرش و فرش
نه ملک بودی نه آدم نه پری
کوهیا نعت نبی گفتی به نظم
ختم شد بر تو کمال شاعری
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.