هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات اخلاقی و انسانی می‌پردازد. شاعر از فروتنی، نیکوکاری، دوری از خودخواهی و دنیاپرستی سخن می‌گوید. همچنین تأکید می‌کند که اعمال انسان به خودش بازمی‌گردد و نباید به مال و جاه دنیا دل بست. شاعر از جوانی و فرصت‌های آن یاد می‌کند و هشدار می‌دهد که زمان به سرعت می‌گذرد. در نهایت، او به اهمیت درویشی و سادگی در زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با مفاهیمی مانند فروتنی، نیکوکاری، گذر زمان و دنیاپرستی ارتباط برقرار کنند.

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۸ - وله سترالله عیوبه

هرگز به جان فرا نرسی بی‌فروتنی
خواهی که او شوی تو، جدا گرد از منی

زنهار ! قصد کندن بیخ کسان مکن
زیرا که بیخ خویشتنست آنکه می‌کنی

نیکی کن، ای پسر تو، که نیکی به روزگار
سوی تو بازگردد، اگر در چه افگنی

دل در جهان مبند، که بی‌جرعه‌های زهر
کس شربتی نمی‌خورد، از دست او، هنی

امروز کار کن که جوانی و زورمند
فردا کجا توان؟ که شوی پیر و منحنی

تا کی من و جمال من و ملک و مال من؟
چندین هزار من که شد از قطره‌ای منی؟

سر برفراشتی که : به زور تهمتنم
ای زیردست آز، چه سود از تهمتنی؟

جز با دل شکسته ترا کار زار نیست
خود را نگاه دار، که بر قلب می‌زنی

کردی کلاه کژ، که : کمر بسته‌ام به سیم
ای سنگدل، چه سیم؟ که دربند آهنی

گر نیک بنگری،همه زندان روح تست
چون کرم پیله، بر تن خود هرچه می‌تنی

گر مرهم تو بر دل مردم بمنتست
بردار مرهمت، که نمک می‌پراگنی

مشکل بزاید از تو بسی خیر، از آنکه تو
چون مادر زمانه ز نیکی سترونی

از پند گفتن تو چه فرقست تا به نیش؟
از بهر آنکه تیز ترا ز فرق سوزنی

تا برزنی به کیسهٔ بازاریان یکی
روز دراز بر سر بازار و برزنی

از بهر لقمه‌ای، که نهندت به کام در
دیدم که : زخم‌دارتر از قعر هارونی

دانی حساب گندم خود جوبه جو ولی
«الحمد» را درست ندانی، ز کودنی

نادان به جز حکایت دنیا نمی‌کند
ناچار خود حکایت دنیا کند دنی

ای اوحدی، کسی بجزو نیست در جهان
درویش باش، تا غم کارت خورد غنی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷ - وله سترالله عیوبه
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - وله نورالله قبره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.