هوش مصنوعی: این متن یک شعر عاشقانه است که در آن شاعر به توصیف معشوق و جمال او می‌پردازد. او از زیبایی‌های معشوق مانند زلف، جمال، و عارضه‌اش سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که این زیبایی‌ها چنان خارق‌العاده هستند که گویی از عناصر الهی آفریده شده‌اند. شاعر همچنین از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید و خود را فدای معشوق می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'کفر' و 'ایمان' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۹۹

نگارا، جسمت از جان آفریدند
ز کفر زلفت ایمان آفریدند

جمال یوسف مصری شنیدی؟
تو را خوبی دو چندان آفریدند

ز باغ عارضت یک گل بچیدند
بهشت جاودان زان آفریدند

غباری از سر کوی تو برخاست
وزان خاک آب حیوان آفریدند

غمت خون دل صاحبدلان ریخت
وزان خون لعل و مرجان آفریدند

سراپایم فدایت باد و جان هم
که سر تا پایت را جان آفریدند

ندانم با تو یک دم چون توان بود؟
که صد دیوت نگهبان آفریدند

دمادم چند نوشم درد دردت؟
مرا خود مست و حیران آفریدند

ز عشق تو عراقی را دمی هست
کزان دم روی انسان آفریدند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.