هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عراقی، به ستایش معشوق و مستی ناشی از عشق و شراب میپردازد. شاعر ترجیح میدهد به جای توجه به دنیا، به تماشای رخ دلدار بپردازد و خود را در خرابات و مستی غرق کند. او خرد را به کناری مینهد و عشق و مستی را برتر از عقل و دینداری معمولی میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین اشارههایی به مستی و خرابات دارد که درک آنها به بلوغ فکری نیاز دارد.
غزل شمارهٔ ۱۲۴
مرا از هر چه میبینم رخ دلدار اولیتر
نظر چون میکنم باری بدان رخسار اولیتر
تماشای رخ خوبان خوش است، آری، ولی ما را
تماشای رخ دلدار از آن بسیار اولیتر
بیا، ای چشم من، جان و جمال روی جانان بین
چو عاشق میشوم باری، بدان رخسار اولیتر
ز رویش هرچه بگشایم نقاب روی او اولی
ز زلفش هر چه بر بندم، مرا زنار اولیتر
کسی کاهل مناجات است او را کنج مسجد به
مرا، کاهل خراباتم، در خمار اولیتر
فریب غمزهٔ ساقی چو بستاند مرا از من
لبش با جان من در کار و من بیکار اولیتر
چو زان می درکشم جامی، جهان را جرعهای بخشم
جهان از جرعهٔ من مست و من هشیار اولیتر
به یک ساغر در آشامم همه دریای مستی را
چو ساغر میکشم، باری، قلندروار اولیتر
خرد گفتا: به پیران سر چه گردی گرد میخانه؟
ازین رندی و قلاشی شوی بیزار اولیتر
نهان از چشم خود ساقی مرا گفتا: فلان، می خور
که عاشق در همه حالی چو من میخوار اولیتر
عراقی را به خود بگذار و بیخود در خرابات آی
که این جا یک خراباتی ز صد دیندار اولیتر
نظر چون میکنم باری بدان رخسار اولیتر
تماشای رخ خوبان خوش است، آری، ولی ما را
تماشای رخ دلدار از آن بسیار اولیتر
بیا، ای چشم من، جان و جمال روی جانان بین
چو عاشق میشوم باری، بدان رخسار اولیتر
ز رویش هرچه بگشایم نقاب روی او اولی
ز زلفش هر چه بر بندم، مرا زنار اولیتر
کسی کاهل مناجات است او را کنج مسجد به
مرا، کاهل خراباتم، در خمار اولیتر
فریب غمزهٔ ساقی چو بستاند مرا از من
لبش با جان من در کار و من بیکار اولیتر
چو زان می درکشم جامی، جهان را جرعهای بخشم
جهان از جرعهٔ من مست و من هشیار اولیتر
به یک ساغر در آشامم همه دریای مستی را
چو ساغر میکشم، باری، قلندروار اولیتر
خرد گفتا: به پیران سر چه گردی گرد میخانه؟
ازین رندی و قلاشی شوی بیزار اولیتر
نهان از چشم خود ساقی مرا گفتا: فلان، می خور
که عاشق در همه حالی چو من میخوار اولیتر
عراقی را به خود بگذار و بیخود در خرابات آی
که این جا یک خراباتی ز صد دیندار اولیتر
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.