۲۲۹ بار خوانده شده

مطلع یک غزل

جان و دل بیرون کس ازدست تو مشکل می‌برد
غمزه‌ات جان می‌رباید عشوه‌ات دل می‌برد

اضطرابم زیر تیغش نی ز بیم کشتن است
شوق تیغ اوست تاب از جان بسمل می‌برد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:مطلع یک غزل
گوهر بعدی:از یک غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.