هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و دوری از معشوق سخن می‌گوید و حال دشوار خود را توصیف می‌کند. او از زیبایی و جذابیت معشوق یاد می‌کند و از بی‌توجهی او به حال غریبان گلایه می‌کند. در پایان، شاعر به امید دیدار دوباره با معشوق و تغییر حال خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۸

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست

مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او
عکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست

می‌چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش
گر چه در شیوه گری هر مژه‌اش قتالیست

ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر
وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست

بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد
که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالیست

کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد
حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.