هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، بیانگر عشق و وابستگی شاعر به معشوق و ناامیدی از دنیای مادی است. شاعر در این شعر از عشق به معشوق، ناامیدی از دنیا و تسلیم در برابر تقدیر سخن می‌گوید. او معتقد است که در جهان هیچ پناهی جز معشوق ندارد و از هرگونه تلاش برای تغییر سرنوشت خود ناامید است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، مفاهیم ناامیدی و تسلیم در برابر تقدیر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار یا نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۷۶

جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست

عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم
که تیغ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیست

چرا ز کوی خرابات روی برتابم
کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست

زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست

غلام نرگس جماش آن سهی سروم
که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست

مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست

عنان کشیده رو ای پادشاه کشور حسن
که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست

چنین که از همه سو دام راه می‌بینم
به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست

خزینه ی دل حافظ به زلف و خال مده
که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.