هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از لطف و کرم شخصی که به او نامه نوشته و حقوق خدمتش را ادا کرده، تشکر می‌کند. شاعر از این که نامه‌ی او را به یاد آورده و سلامش را ثبت کرده، قدردانی می‌کند و از خدا می‌خواهد که این لطف و کرم همیشه پابرجا بماند. او همچنین از عشق و وفاداری خود به این شخص سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که حالش به گوش او برسد. در پایان، شاعر از شخص مورد نظر می‌خواهد که به او توجه کند و از لطفش بهره‌مندش سازد.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل استفاده از زبان و مفاهیم شعری کلاسیک فارسی و همچنین مفاهیم عمیق عاطفی و معنوی، برای مخاطبانی مناسب است که توانایی درک و تحلیل متون ادبی پیچیده را دارند. این سطح از درک معمولاً از سن 16 سالگی به بعد در افراد شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۹۳

چه لطف بود که ناگاه رشحه ی قلمت
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت

به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام مرا
که کارخانه دوران مباد بی رقمت

نگویم از من بی‌دل به سهو کردی یاد
که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت

مرا ذلیل مگردان به شکر این نعمت
که داشت دولت سرمد عزیز و محترمت

بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد
که گر سرم برود برندارم از قدمت

ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت

روان تشنه ی ما را به جرعه‌ای دریاب
چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت

همیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد
که جان حافظ دل خسته زنده شد به دمت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.