هوش مصنوعی: شاعر از گفتگوهای بی‌ثمر خسته شده و به دنبال آرامش و سادگی زندگی صوفیانه است. او به روزهای گذشته که در خرقه پوشی و سفر به شام، مصر و حجاز بوده، با نوستالژی نگاه می‌کند و آرزو می‌کند به آن سادگی و بی‌خیالی بازگردد. شاعر قصد دارد از تشریفات دنیوی دوری کند و به جای اعتبار و مقام، به خاکساری و خنده بر روزگار بپردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و انتقادی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات فلسفی و اجتماعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳

دلم از قال و قیل گشته ملول
ای خوشا خرقه و خوشا کشکول

لوحش الله، ز سینه جوشیها
یاد ایام خرقه پوشیها

ای خوش ایام شام و مصر و حجاز
فارغ از فکرهای دور و دراز

باز گیرم شهنشهی از سر
و ز کلاه نمد کنم افسر

شود آن پوست تخته، تختم باز
گردد از خواب، چشم بختم باز

خاک بر فرق اعتبار کنم
خنده بر وضع روزگار کنم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.