هوش مصنوعی: این شعر از بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی) خطاب به فردی گنهکار است که عمر خود را در گناه و لهو و لعب سپری کرده و اکنون در شصت سالگی نیز از توبه و بازگشت به سوی خدا غافل است. شاعر از باد صبا می‌خواهد پیام او را به این فرد برساند و او را به توبه و بازگشت به راه حق دعوت کند. همچنین، شاعر از علایق جسمانی و دنیوی ابراز بیزاری می‌کند و طلب جرعه‌ای از باده روحانی و عالم نور می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، انتقادهای تند و اشاره به گناهان ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

بخش ۳ - فی نصیحة نفس الامارة و تحذیرها من الدنیا الغدارة

ای باد صبا، به پیام کسی
چو به شهر خطاکاران برسی

بگذر ز محلهٔ مهجوران
وز نفس و هوی ز خدا دوران

وانگاه بگو به بهائی زار
کای نامه سیاه و خطا کردار

کای عمر تباه گنه پیشه!
تا چند زنی تو به پا تیشه؟

یک دم به خود آی و به‌آیین چه کسی
به چه بسته دل، به که همنفسی

شد عمر تو شصت و همان پستی
وز بادهٔ لهو و لعب مستی

گفتم که مگر چو به سی برسی
یابی خود را، دانی چه کسی

درسی، درسی ز کتاب خدا
رهبر نشدت به طریق هدا

وز سی به چهل، چو شدی واصل
جز جهل از چهل، نشدت حاصل

اکنون، چو به شصت رسیدت سال
یک دم نشدی فارغ ز وبال

در راه خدا، قدمی نزدی
بر لوح وفا، رقمی نزدی

مستی ز علایق جسمانی
رسوا شده‌ای و نمی‌دانی

از اهل غرور، ببر پیوند
خود را به شکسته دلان بربند

شیشه چو شکست، شود ابتر
جز شیشهٔ دل که شود بهتر

ای ساقی بادهٔ روحانی
زارم ز علایق جسمانی

یک لمعه ز عالم نورم بخش
یک جرعه ز جام طهورم بخش

کز سرفکنم به صد آسانی
این کهنه لحاف هیولانی
وزن: متفاعلتن متفاعلتن
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲ - فی المناجات و الالتجاء الی قاضی الحاجات
گوهر بعدی:بخش ۴ - فی ذم من صرف خلاصة عمره فی العلوم الرسمیة المجازیة
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.