هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و شورانگیز شاعر به معشوق است که دلش را زیر و رو کرده و از جهان آشفته‌تر ساخته است. شاعر از درد هجران و غم عشق می‌نالد، اما در عین حال، عشق معشوق را بالاتر از هر گنجی می‌داند و دلش مالامال از شور و اشتیاق است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است برای آنان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۸۰

عشق تو زیر و زبر دارد دلم
وز جهان آشفته‌تر دارد دلم

پیش ازین شوریده دل بودم ولیک
این زمان شوری دگر دارد دلم

لاف عشقت می‌زند با هر کسی
زین سخن جان در خطر دارد دلم

دست در زلف تو زد دیوانه‌وار
من نمی‌دانم چه سر دارد دلم

عشق چون پا در میان دل نهاد
دست با غم در کمر دارد دلم

در حصار سینه تنگیها کشید
ز آن ز تن عزم سفر دارد دلم

تا مدد از روی تو نبود کجا
بار غم از سینه بردارد دلم

کمتر از خاکم اگر جز خون خویش
هیچ آبی بر جگر دارد دلم

دور کن از من قضای هجر خود
از تو اومید این قدر دارد دلم

نزد من کز سیم و زر بی‌بهره‌ام
ورچه گنجی پر گهر دارد دلم،

ملک دنیا استخوانی بیش نیست
کش چو سگ بیرون در دارد دلم

سیف فرغانی چو غم از بهر اوست
غم ز شادی دوستر دارد دلم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.