هوش مصنوعی: این متن شعری است که بر اهمیت لذت‌های زودگذر زندگی، مانند نوشیدن شراب و لذت بردن از طبیعت، تأکید دارد. شاعر از خواننده می‌خواهد که از لحظات خوش زندگی استفاده کند، زیرا این لحظات همیشگی نیستند. همچنین، او به عشق و زیبایی‌های بی‌زینت اشاره می‌کند و از خداوند می‌خواهد که شرابی بی‌خمار به او ببخشد. در نهایت، شاعر خود را بنده‌ای از سلطان عشق می‌داند و به زیبایی‌های طبیعت و جهان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مفاهیم مرتبط با آن ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۲

خوش آمد گل وز آن خوش تر نباشد
که در دستت به جز ساغر نباشد

زمان خوش دلی دریاب و در یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد

غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفته ی دیگر نباشد

ایا پرلعل کرده جام زرین
ببخشا بر کسی کش زر نباشد

بیا ای شیخ و از خم خانه ی ما
شرابی خور که در کوثر نباشد

بشوی اوراق اگر هم درس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد

ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بسته ی زیور نباشد

شرابی بی خمارم بخش یا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد

من از جان بنده ی سلطان اویسم
اگر چه یادش از چاکر نباشد

به تاج عالم آرایش که خورشید
چنین زیبنده ی افسر نباشد

کسی گیرد خطا بر نظم حافظ
که هیچش لطف در گوهر نباشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.