هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که بر اهمیت معانی عمیق قرآن در مقابل ظاهر حروف و الفاظ تأکید دارد. شاعر از خواننده میخواهد که به جای تمرکز بر شکل ظاهری کلمات، به معانی باطنی و روحانی قرآن توجه کند. او از استعارههایی مانند ستارگان معانی، عروس معنی، و شراب معنی استفاده میکند تا نشان دهد که حروف تنها پوششی برای حقایق عمیقتر هستند. متن همچنین به نقش قرآن به عنوان راهنمای زندگی و منبع هدایت اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و زبانی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای فراوان نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.
شمارهٔ ۳۱
ایا ندیده ز قرآن دلت ورای حروف!
به چشم جان رخ معنی نگر بجای حروف
به گرد حرف چو اعراب تا بکی گردی
به ملک عالم معنی نگر ورای حروف
مدبرات امورند در مصالح خلق
ستارگان معانیش بر سمای حروف
عروس معنی او بهر چشم نامحرم
فرو گذاشته بر روی پردههای حروف
خلیفهوار بدیدی امام قرآن را
لباس خویش سیه کرده از کسای حروف
ز وجد پاره کنی جامهگر برون آید
برهنه شاهد اسرارش از قبای حروف
عزیر قرآن در مصر جامع مصحف
فراز مسند الفاظ و متکای حروف
شراب معنی رخشان چو طلعت یوسف
نمود از دل جام جهان نمای حروف
حدیث گنج معانی همی کند با تو
زبان قرآن، در کام اژدهای حروف
دل صدف صفتت بر امید در ثواب
ز بحر قرآن قانع به قطرههای حروف
به کام جان برو آب حیوة معنی نوش
ز عین چشمهٔ الفاظ و از انای حروف
مکن به جهل تناول، که خوان قرآن را
پر از حلاوهٔ علم است کاسهای حروف
قمطرهای نبات است پر ز شهد شفا
نهاده خازن رحمت برو غطای حروف
عرب اگر چه به گفتار سحر میکردند
از ابتدای الف تا به انتهای حروف،
حبال دعوی برداشتند چون بفگند
کلیم لفظ وی اندر میان عصای حروف
به دوستانش فرستاد نامهای ایزد
که ره برند به مضمونش از سخای حروف
پس آمده ز کتب، بوده پیشوای همه
چنان که حرف الف هست پیشوای حروف
به آفتاب هدایت مگر توانی دید
که ذرههای معانی است در هوای حروف
اگر مرکب گردد چو صورت و بیند
بسیط عالم معنی ز تنگنای حروف،
به بارگاه سلیمان روح هدهد عقل
خبر ز عرش عظیم آرد از سبای حروف
بدین قصیده که گفتم، در او بیان کردم
که ترک علم معانی مکن برای حروف ...
به چشم جان رخ معنی نگر بجای حروف
به گرد حرف چو اعراب تا بکی گردی
به ملک عالم معنی نگر ورای حروف
مدبرات امورند در مصالح خلق
ستارگان معانیش بر سمای حروف
عروس معنی او بهر چشم نامحرم
فرو گذاشته بر روی پردههای حروف
خلیفهوار بدیدی امام قرآن را
لباس خویش سیه کرده از کسای حروف
ز وجد پاره کنی جامهگر برون آید
برهنه شاهد اسرارش از قبای حروف
عزیر قرآن در مصر جامع مصحف
فراز مسند الفاظ و متکای حروف
شراب معنی رخشان چو طلعت یوسف
نمود از دل جام جهان نمای حروف
حدیث گنج معانی همی کند با تو
زبان قرآن، در کام اژدهای حروف
دل صدف صفتت بر امید در ثواب
ز بحر قرآن قانع به قطرههای حروف
به کام جان برو آب حیوة معنی نوش
ز عین چشمهٔ الفاظ و از انای حروف
مکن به جهل تناول، که خوان قرآن را
پر از حلاوهٔ علم است کاسهای حروف
قمطرهای نبات است پر ز شهد شفا
نهاده خازن رحمت برو غطای حروف
عرب اگر چه به گفتار سحر میکردند
از ابتدای الف تا به انتهای حروف،
حبال دعوی برداشتند چون بفگند
کلیم لفظ وی اندر میان عصای حروف
به دوستانش فرستاد نامهای ایزد
که ره برند به مضمونش از سخای حروف
پس آمده ز کتب، بوده پیشوای همه
چنان که حرف الف هست پیشوای حروف
به آفتاب هدایت مگر توانی دید
که ذرههای معانی است در هوای حروف
اگر مرکب گردد چو صورت و بیند
بسیط عالم معنی ز تنگنای حروف،
به بارگاه سلیمان روح هدهد عقل
خبر ز عرش عظیم آرد از سبای حروف
بدین قصیده که گفتم، در او بیان کردم
که ترک علم معانی مکن برای حروف ...
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.