هوش مصنوعی:
این متن به ناپایداری و فریبندگی دنیا میپردازد و آن را به گورخانهای پر از مردگان تشبیه میکند. شاعر دنیا را محل آزمون و فریب میداند که در آن عدل ضعیف و ظلم قوی است. او انسانها را مانند سگانی میبیند که برای لقمهای نان به یکدیگر خیانت میکنند و دنیا را پر از دیو و خالی از انسانیت توصیف میکند.
رده سنی:
18+
محتوا دارای مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، تشبیهات تند و صریح مانند مقایسهٔ انسانها با سگان ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۵۷
ملک دنیا و مردمان در وی
گورخانه است و مردگان در وی
نیست بستان تو مباش در او
هست زندان تو ممان در وی
هر که را دل در او قرار گرفت
گر چه زنده است نیست جان در وی
این جهان بر مثال مرداریست
اوفتاده بسی سگان در وی
آدمیزاده چون خورد چیزی
که سگان را بود دهان در وی؟
گوشتی لاغر است و چندین سگ
زده چون گربه ناخنان در وی
عدل را ساق لاغر است ولیک
ظلم را فربه است ران در وی
اندرین آزمون سرا ای پیر
طفل بودی شدی جوان در وی
چشم بگشا ببین که نامدهای
بهر بازی چو کودکان در وی
خاک دنیاست چون وحل، زنهار
مرکب خویشتن مران در وی
اندرین غبر هیچ آب مخور
که گلوگیر گشت نان در وی
آرزوها نوالهای چرب است
نیست چون پیه استخوان در وی
گر چه شیرین بود چو نوش کنی
نیش بینی بسی نهان در وی
عرصهٔ ملک پر ز دیو شدهست
نیست از آدمی نشان در وی
همه را یک سر و دو رو دیدم
آزمودم یکان یکان در وی
جمله از بهر لقمهای چو سگان
دشمنانند دوستان در وی
چون زر کم عیار قلب آمد
هر که را کردم امتحان در وی ...
گورخانه است و مردگان در وی
نیست بستان تو مباش در او
هست زندان تو ممان در وی
هر که را دل در او قرار گرفت
گر چه زنده است نیست جان در وی
این جهان بر مثال مرداریست
اوفتاده بسی سگان در وی
آدمیزاده چون خورد چیزی
که سگان را بود دهان در وی؟
گوشتی لاغر است و چندین سگ
زده چون گربه ناخنان در وی
عدل را ساق لاغر است ولیک
ظلم را فربه است ران در وی
اندرین آزمون سرا ای پیر
طفل بودی شدی جوان در وی
چشم بگشا ببین که نامدهای
بهر بازی چو کودکان در وی
خاک دنیاست چون وحل، زنهار
مرکب خویشتن مران در وی
اندرین غبر هیچ آب مخور
که گلوگیر گشت نان در وی
آرزوها نوالهای چرب است
نیست چون پیه استخوان در وی
گر چه شیرین بود چو نوش کنی
نیش بینی بسی نهان در وی
عرصهٔ ملک پر ز دیو شدهست
نیست از آدمی نشان در وی
همه را یک سر و دو رو دیدم
آزمودم یکان یکان در وی
جمله از بهر لقمهای چو سگان
دشمنانند دوستان در وی
چون زر کم عیار قلب آمد
هر که را کردم امتحان در وی ...
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.