هوش مصنوعی: این شعر حافظ بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و فلسفی است. شاعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و از درد دوری از معشوق شکایت می‌کند. او از ناپایداری دنیا و بی‌عدالتی‌های آن نیز گلایه می‌کند. در نهایت، شاعر به ناتوانی عقل در حل مسائل عشق و تقدیر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تقدیر و ناپایداری دنیا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۷

یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود

دل چو از پیر خرد نقل معانی می‌کرد
عشق می‌گفت به شرح آن چه بر او مشکل بود

آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم
خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود

بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق
مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود

راستی خاتم فیروزه ی بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود

دیدی آن قهقهه ی کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجه ی شاهین قضا غافل بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.