هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی خطاب به معشوق بیان می‌شود که در آن عاشق از عشق و اشتیاق خود می‌گوید و از بی‌قراری و بی‌تابی خود در فراق معشوق سخن می‌راند. او معشوق را موجودی بی‌نظیر و دل‌ربا توصیف می‌کند که همه در آرزوی دیدار او هستند، اما هیچ‌کس به وصال او نرسیده است. عاشق همچنین از ناتوانی عقل در برابر سودای عشق معشوق می‌گوید و اظهار می‌دارد که تنها دیوانگی است که می‌تواند پاسخگوی این عشق باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۵

بشنو ای تازه غزال این غزل تازهٔ شاه
تا شود خوش‌دلی هر دو جهان حاصل تو

در ازل چون بسرشتند ملایک گل تو
حیف و صد حیف که کردند چو آهن دل تو

همه جایی و ندانیم کجایی ای دوست
هیچ کس پا ننهاده‌ست به سر منزل تو

دل عشاق به امید وصال تو خوش است
ره ندارند به جایی به جز از محفل تو

هر کجا رو کنی ای دوست همه مشتاقان
هم چو مجنون بدوند از عقب محمل تو

دوش پیش دهنت مشکل خود را گفتم
گفت کز تنگی حل می نشود مشکل تو

عقل در چارهٔ سودای تو بی چاره بماند
وقت آن است که دیوانه شود عاقل تو»
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.