هوش مصنوعی: شاعر از گل‌های خندان در سحرگاه می‌پرسد که چرا می‌خندند، با وجود غم‌ها و مشکلاتی مانند غنچه‌های بسته و دل‌های تنگ. او اشاره می‌کند که این خنده‌ها بی‌حکمت نیست و از باد هوا ناشی نمی‌شود، بلکه به دلیل ثبات فلک و کار جهان است و گل‌ها به بقای خود و غفلت انسان‌ها می‌خندند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده مانند «گره غنچه» و «تنگی دل» نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰ - در عبرت

ای عبید این گل صد برگ بر اطراف چمن
هیچ دانی که سحرگاه چرا می‌خندد

با وجود گره غنچهٔ و تنگی دل او
حکمتی هست نه از باد هوا می‌خندد

چون ثبات فلک و کار جهان می‌بیند
به بقای خود و بر غفلت ما می‌خندد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹ - در حسرت بر عمر گذشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱ - در تعریض
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.