هوش مصنوعی:
در این متن، شخصیتی به نام «سرو آزاد» در پاسخ به استاد خود بیان میکند که مانند شمعی است که پروانههای زیادی دارد و به فردی دیوانه و بیثبات توجهی نمیکند. او از عشق ناپخته و رابطه با افراد نامناسب دوری میکند و تأکید دارد که چنین ارتباطی جز دردسر و بدنامی نتیجهای ندارد. در پایان، او توصیه میکند که از این عشق بیثمر دست بردارد و به دنبال فردی همسان خود باشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی و اخلاقی نسبتاً پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از اشارات به روابط عاشقانه و پیامدهای آن ممکن است برای کودکان نامفهوم یا نامناسب باشد.
بخش ۱۷ - جواب گفتن معشوق بقاصد
چو بشنید این سخن را سرو آزاد
جوابش داد کای فرزانه استاد
من آن شمعم که صد پروانه دارم
کجا پروای این دیوانه دارم
ندارد سودی این افسانه گفتن
حدیث آنچنان دیوانه گفتن
به دست خود کسی چون مار گیرد ؟
غریبی را کسی چون یار گیرد ؟
چنان شوریدهای با کس نسازد
بود چون او که با وی عشق بازد
من ار با او بیاری سر در آرم
دگر پیش کسان چون سر بر آرم
چو نادان و خیال اندیش مردیست
مرا خواهد محال اندیش مردیست
کسی کو با چنان آشفته رائی
نشیند یک زمان روزی به جائی
همانا زود دشمن کام گردد
میان مردمان بدنام گردد
بگو لطفی یکی زین کوی برگرد
چنین تا چند کوبی آهن سرد
دلت در عشقبازی ناتمام است
بهل تا میزند جوشی که خام است
ز دلداری که باشد دلپذیرت
اگر البته باشد ناگزیرت
طلب کن همچو خود بیآب و رنگی
از این دیوانهای بینام و ننگی
کزین در برنیاید هیچ کامت
بسوزد جان در این سودای خامت
جوابش داد کای فرزانه استاد
من آن شمعم که صد پروانه دارم
کجا پروای این دیوانه دارم
ندارد سودی این افسانه گفتن
حدیث آنچنان دیوانه گفتن
به دست خود کسی چون مار گیرد ؟
غریبی را کسی چون یار گیرد ؟
چنان شوریدهای با کس نسازد
بود چون او که با وی عشق بازد
من ار با او بیاری سر در آرم
دگر پیش کسان چون سر بر آرم
چو نادان و خیال اندیش مردیست
مرا خواهد محال اندیش مردیست
کسی کو با چنان آشفته رائی
نشیند یک زمان روزی به جائی
همانا زود دشمن کام گردد
میان مردمان بدنام گردد
بگو لطفی یکی زین کوی برگرد
چنین تا چند کوبی آهن سرد
دلت در عشقبازی ناتمام است
بهل تا میزند جوشی که خام است
ز دلداری که باشد دلپذیرت
اگر البته باشد ناگزیرت
طلب کن همچو خود بیآب و رنگی
از این دیوانهای بینام و ننگی
کزین در برنیاید هیچ کامت
بسوزد جان در این سودای خامت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۶ - رفتن قاصد پیش معشوق
گوهر بعدی:بخش ۱۸ - حدیث گفتن قاصد با معشوق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.