هوش مصنوعی: متن بالا یک گفتگوی شاعرانه است که در آن گوینده به حاجب (نگهبان) می‌گوید که برای رسیدن به ملک (پادشاهی) باید تلاش و مبارزه کرد و آن را به ارث نبرد. گوینده تأکید می‌کند که او دیگر آن طفل سابق نیست و اکنون به بلوغ و قدرت رسیده است. همچنین، او هشدار می‌دهد که اگر حاجب بخواهد به زور تاج و تخت را بگیرد، با او مقابله خواهد کرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم پیچیده‌ای مانند قدرت، مبارزه و بلوغ فکری است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سنی دشوار است. همچنین، ممکن است برخی از اشارات سیاسی و فلسفی نیاز به تجربه و دانش بیشتری برای درک کامل داشته باشند.

شمارهٔ ۲۱ - جواب پسر

گفت به حاجب که بشه باز پوی
خدمت من گوی و پس آنگه بگوی

با منت از بهر تمنای ملک
خام بود پختن سودای ملک

پخته‌ئی آخر ! دم خامان مزن
من زتو زادم! نه تو زادی زمن

ملک به میراث نیابد کسی
تا نزند تیغ دو بسی

نیستم آن طفل دیدی نخست
بالغ ملکم به بلاغت درست

خرد مخوانم که ز دور ز من
داد خدا دور بزرگی به من

جز تو کسی گردم این در زدی ،
سرزنش تیغ منش سر زدی

لیک توئی چون به پی این سریر
من ندهم ، گر تو توانی بگیر !
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰ - پیام پدر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲ - پیام پدر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.