هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و عاشقی، رنج هجران، و وابستگی به معشوق سخن می‌گوید. او ابراز می‌کند که حتی اگر معشوق به او آسیب برساند، باز هم از او دست نمی‌کشد و به او وفادار خواهد ماند. همچنین، شاعر از غم دنیا و نیاز به آرامش در شراب سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که او را نجات دهد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مفاهیم مرتبط با آن نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۳۱

به تیغم گر کشد دستش نگیرم
وگر تیرم زند منت پذیرم

کمان ابرویت را گو بزن تیر
که پیش دست و بازویت بمیرم

غم گیتی گر از پایم درآرد
به جز ساغر که باشد دستگیرم

برآی ای آفتاب صبح امید
که در دست شب هجران اسیرم

به فریادم رس ای پیر خرابات
به یک جرعه جوانم کن که پیرم

به گیسوی تو خوردم دوش سوگند
که من از پای تو سر بر نگیرم

بسوز این خرقه ی تقوا تو حافظ
که گر آتش شوم در وی نگیرم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.