هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌اعتنایی به سرزنش دیگران و پایبندی به شیوه‌ی زندگی خود سخن می‌گوید. او خود را مست و رند می‌داند و از زهد ریاکارانه دوری می‌کند. شاعر با اشاره به بی‌سامانی و کم‌خردی خود، عشق و فداکاری خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از رازداری و عرفان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و انتقاد اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند مستی و رندی ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۱

گر من از سرزنش مدعیان اندیشم
شیوه ی مستی و رندی نرود از پیشم

زهد رندان نوآموخته راهی بدهیست
من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم

شاه شوریده سران خوان من بی‌سامان را
زان که در کم خردی از همه عالم بیشم

بر جبین نقش کن از خون دل من خالی
تا بدانند که قربان تو کافرکیشم

اعتقادی بنما و بگذر بهر خدا
تا در این خرقه ندانی که چه نادرویشم

شعر خون بار من ای باد بدان یار رسان
که ز مژگان سیه بر رگ جان زد نیشم

من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس
حافظ راز خود و عارف وقت خویشم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.