هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رندی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که از ابتدا راه عشق و رندی را انتخاب کرده و به آن پایبند است. او از دنیای مادی و تخت و تاج جم بی‌زار است و ترجیح می‌دهد با می و عشق زندگی کند. شاعر همچنین از واعظان و نصیحت‌های آنان دوری می‌جوید و ترجیح می‌دهد با خاک کوی دوست همراه باشد. او از عشق و وصال سخن می‌گوید و بیان می‌کند که اگر راهی به کاخ وصل نیست، با خاک آستانه‌ی در به سر خواهد برد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به مصرف شراب و انتقاد از واعظان وجود دارد که نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح آن‌ها دارد.

غزل شمارهٔ ۳۷۲

بگذار تا ز شارع می خانه بگذریم
کز بهر جرعه‌ای همه محتاج این دریم

روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق
شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم

جایی که تخت و مسند جم می‌رود به باد
گر غم خوریم خوش نبود به که می‌خوریم

تا بو که دست در کمر او توان زدن
در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم

واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما
با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم

چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا
ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم

از جرعه ی تو خاک زمین در و لعل یافت
بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم

حافظ چو ره به کنگره ی کاخ وصل نیست
با خاک آستانه ی این در به سر بریم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.