هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، بیانگر عشق و ارادت او به پیر خرابات و حق صحبت اوست. شاعر از هوای خدمت به او سخن می‌گوید و بهشت را جایگاه گناهکاران نمی‌داند، اما با این حال از باده و مستی به عنوان وسیله‌ای برای تقرب به او یاد می‌کند. او از محبت و رحمت او سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ چیز بدون اراده او اتفاق نمی‌افتد. حافظ همچنین از زهد و توبه دوری می‌کند و به جای آن، به نام خواجه و فر دولت او تلاش می‌کند. در نهایت، او اشاره می‌کند که خرقه‌اش همیشه به باده گرو است، شاید به این دلیل که فطرتش از خاک خرابات است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به باده و مستی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد. بنابراین، این متن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است که توانایی درک مفاهیم پیچیده‌تر را دارند.

غزل شمارهٔ ۴۰۵

به جان پیر خرابات و حق صحبت او
که نیست در سر من جز هوای خدمت او

بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است
بیار باده که مستظهرم به همت او

چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد
که زد به خرمن ما آتش محبت او

بر آستانه میخانه گر سری بینی
مزن به پای که معلوم نیست نیت او

بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب
نوید داد که عام است فیض رحمت او

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که نیست معصیت و زهد بی مشیت او

نمی‌کند دل من میل زهد و توبه ولی
به نام خواجه بکوشیم و فر دولت او

مدام خرقه حافظ به باده در گرو است
مگر ز خاک خرابات بود فطرت او
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.