هوش مصنوعی:
این متن به سرنوشت تلخ و ناگوار جهان اشاره دارد که زمانی به خود میبالید و اکنون در حبس حوادث گرفتار شده است. همچنین، از رنج و سختیهای زندگی سخن میگوید که حتی جهان نیز جز خون جگر چیزی نخورده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی مانند سرنوشت و رنج، مناسب مخاطبان با سطح درک بالاتر است.
شمارهٔ ۵۴ - در حبس مجدالدین ابوالحسن عمرانی
آن شد که جهان لاف همی زد که من آنم
کز بوالحسنم راتبه هر روز سه مردست
زان روز که قصد فلک از غصهٔ رتبت
در گوشهٔ حبسش گرو حادثه کردست
بالله به نان و نمک او که جهان نیز
جز خون جگر یک شکم سیر نخوردست
کز بوالحسنم راتبه هر روز سه مردست
زان روز که قصد فلک از غصهٔ رتبت
در گوشهٔ حبسش گرو حادثه کردست
بالله به نان و نمک او که جهان نیز
جز خون جگر یک شکم سیر نخوردست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳ - قطعهٔ زیر را به خواجه اسحاق پدر خواندهٔ خود فرستاده
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵ - مطایبه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.