هوش مصنوعی: این متن یک مرثیه‌ی غم‌انگیز و پراحساس در سوگ از دست دادن یک شخصیت بزرگ و برجسته است. شاعر با بیان درد و اندوه خود، از ویژگی‌های اخلاقی و معنوی فرد درگذشته سخن می‌گوید و از ناعادلانه بودن مرگ و ناپایداری دنیا شکایت می‌کند. او از تأثیر عمیق این فقدان بر خود و دیگران می‌نویسد و با تصاویر شاعرانه، غم و اندوه خود را بیان می‌دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی درباره‌ی مرگ و ناپایداری دنیا است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

شمارهٔ ۶۹ - در مرثیه

رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل
شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست

زمانه نی در مردی در کرم بشکست
سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست

دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر
یتیم‌وار برو جان به ماتمت بنشست

فغان ز عادت این رنج ساز راحت سوز
فغان ز گردش این جان شکار جورپرست

که صورتی که به عمری نگاشت خود بسترد
که گوهری که به سی سال سفت خود بشکست

زمانه عقد کمالی گسست و ای دریغ
که آسمان نتواند نظیر آن پیوست

ز دامگاه عناصر چه فایده‌ست بگو
وزین کشنده دو دام سیه سپید که هست

که روزگار پس از انتظار نیک دراز
بدین دو دام همین مرغ صید کرد و بجست

اگرچه در غم هجرت به نوک ناخن اشک
نماند مردمک دیده‌ای که دیده نخست

وگرچه هیچ شبی نیست تا ز دست دماغ
هزار دیده نگردد ز اشک میگون مست

زبان حال همی گوید اینت مقبل مرد
که از چه عید و عروسی کرانه کرد و برست

تو پروریدهٔ کابوک آسمان بودی
از آن قرار نکردی در آشیانهٔ پست

زمانه دل به تو زان درنبست می‌دانست
که ماهی فلکی را فرو نگیرد شست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸ - در هجا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰ - در نصیحت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.