هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به ستایش از شخصی بلندمرتبه میپردازد که مانند او در بخشندگی و رای روشناش بینظیر است. سپس از مهمانانی یاد میکند که عجلهای برای ترک ندارند و کودکی زیبا توصیف میشود که مانند گلبرگ نوشکفته و مشک خوشبو است. همه درگیر خواب او هستند و او نیمهمست است، در حالی که دیگران شرابی ندارند.
رده سنی:
12+
این متن شامل مضامین شاعرانه و استعاری است که ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشارهای به مستی دارد که مناسب مخاطبان بزرگتر است.
شمارهٔ ۱۰۹ - در طلب شراب
ای سروری که چون تو به رادی سحاب نیست
چون رای روشن تو بلند آفتاب نیست
مهمان رسیدهاند تنی چندم این زمان
قومی که شان برفتن از اینجا شتاب نیست
داریم کودکی که چو روی و چو موی او
گلبرگ نوشکفته و مشک به تاب نیست
دربند خواب او همه حیران بماندهایم
او نیم مست گشته و ما را شراب نیست
چون رای روشن تو بلند آفتاب نیست
مهمان رسیدهاند تنی چندم این زمان
قومی که شان برفتن از اینجا شتاب نیست
داریم کودکی که چو روی و چو موی او
گلبرگ نوشکفته و مشک به تاب نیست
دربند خواب او همه حیران بماندهایم
او نیم مست گشته و ما را شراب نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸ - این قطعه را فتوحی گفت و به انوری بست و مردم بلخ بر حکیم متغیر شدند سوگندنامه در نفی آن گفت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.