هوش مصنوعی: شاعر در این متن از لطف و کرم یزدان (خداوند) سخن می‌گوید که مانند آفتاب، سایه‌اش را بر او افکنده و منت نعمت‌هایش را از او برداشته است. او اشاره می‌کند که الطاف الهی در بهار با گل‌ها نمایان شده و کرم خداوند باعث شده تا شاعر به بندگی و خدمت درگاهش افتخار کند. در نهایت، شاعر بیان می‌کند که تمام عمرش را به خدمت خداوند گذرانده و جانش در دل همه به بندگی او مشغول است.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و مذهبی عمیق است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

شمارهٔ ۱۶۸ - در حق سنقر خاص گوید

تابش رای سایهٔ یزدان
منت آفتاب باطل کرد

آنچه بامن زلطف کرد امروز
دربهار آفتاب با گل کرد

کرمش پایمرد گشت و مرا
منت دستبوس حاصل کرد

خدمت خاک درگهش همه عمر
جان من بنده در همه دل کرد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۷ - در وعظ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.