هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از ناپایداری نعمتها و بیوفایی دنیا سخن میگوید. او بیان میکند که روزگار برای مدتی به او روی خوش نشان داد، اما به محض بروز کوچکترین مشکل، همه چیز را پس گرفت. شاعر این رفتار را به امانتی تشبیه میکند که به طور موقت به او سپرده شده بود. او همچنین از بیوفایی گردون (جهان) شکایت میکند و آن را به سگی تشبیه میکند که به فضله خود بازمیگردد. در نهایت، شاعر افسوس میخورد که سرنوشت او با چنین موجود بیوفایی گره خورده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم فلسفی و انتزاعی درباره ناپایداری زندگی و بیوفایی دنیا است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از تشبیههای خاص مانند 'گردون چو سگ به فضلهٔ خود بازگشت کرد' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.
شمارهٔ ۲۳۶ - در نکوهش روزگار
یک چند روزگار نه از راه مکرمت
بر ما دری ز نعمت گیتی گشاده بود
چون چیز اندکی به هم افتاد باز برد
گفتی که نزد ما به امانت نهاده بود
وامروز هرکه گویدم آن نیم ثروتی
کز مادر زمانه به تدریج زاده بود
چون با تو نیست گویمش آن بازخواست زود
گویی دهنده از سر جودی نداده بود
گردون چو سگ به فضلهٔ خود بازگشت کرد
بیچاره او که کارش با این فتاده بود
بر ما دری ز نعمت گیتی گشاده بود
چون چیز اندکی به هم افتاد باز برد
گفتی که نزد ما به امانت نهاده بود
وامروز هرکه گویدم آن نیم ثروتی
کز مادر زمانه به تدریج زاده بود
چون با تو نیست گویمش آن بازخواست زود
گویی دهنده از سر جودی نداده بود
گردون چو سگ به فضلهٔ خود بازگشت کرد
بیچاره او که کارش با این فتاده بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۵ - در هجا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.