هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناتوانی و محدودیت‌های خود در زندگی سخن می‌گوید. او اشاره می‌کند که در کیسهٔ عمرش چیزی جز چند نفس معدود باقی نمانده و حتی آن‌ها نیز تحت کنترل او نیستند. شاعر از بی‌عدالتی‌های روزگار شکایت کرده و از خداوند طلب رحمت و بخشش می‌کند. در پایان، او آرزو می‌کند که شب‌های زندگی‌اش به خوشی بگذرد و روزهای مبارکی در انتظارش باشد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۳۸ - اجازت خواهد

ای شاه ز نقدها که باشد
در کیسهٔ صبح و شام موجود

در کیسهٔ عمر انوری نیست
الا نفسی سه چار معدود

وان نیز به بند و مهر او نیست
تا خرج کند چو نقد معهود

گیرم که یکی دو زان بدزدد
تا رای فلک رسد به مقصود

نی دست تصرفش ببرند
وین عاقبتی بود نه محمود

آنگه چه زند چو دست نبود
در دامن جست و جوی معبود

دانی که چو حال بنده این است
ای عنصر عدل و رحمت و جود

شب خوش بادیش کن به کلی
نه شاعر و شعر هست مفقود

ای تا به ابد شب تمنیت
آبستن روزهای مسعود
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.