هوش مصنوعی: پسری از پدرش می‌پرسد که چرا مردی بازاری به دنبال ظواهر فریبنده است. پدر پاسخ می‌دهد که نباید به دنبال فهمیدن حال افرادی باشی که طمعشان حتی سگ صیاد را هم فراری می‌دهد. او بازار را مزرعه‌ای از فساد می‌داند و تأکید می‌کند که از چنین افرادی نباید انتظار راستی داشت، چرا که حتی در بازار نیز کسی راست نمی‌گوید.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم انتقادی و اخلاقی است که درک آن‌ها به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۵۹ - در مذمت اهل سوق

روزی پسری با پدر خویش چنین گفت
کان مردک بازاری از آن زرق چه جوید

گفتا چه تفحص کنی احوال گروهی
کز گند طمعشان سگ صیاد نبوید

عاقل به چنان طایفهٔ دون نگراید
مردم به سوی مزبله و جیفه نپوید

بازار یکی مزرعهٔ تخم فسادست
زان تخم در آن خاک چه پاشی که چه روید

امید مکن راستی از پشت بنفشه
تا روی تو چون لاله به خونابه نشوید

قولی نبود راست‌تر از قول شهادت
زان در همه بازار یکی راست نگوید
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۸ - در عذر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.