هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در ستایش سلطان و جایگاه او در جهان و مقایسهی او با پیامبران نوشته شده است. شاعر با استفاده از حساب جمل و اشاره به تعداد پیامبران، بر حقانیت و شایستگی سلطان تأکید میکند و او را سایهی خدا بر زمین میخواند. همچنین، از عدالت و رحمت سلطان و تأثیر آن بر سه قرن حکومت او یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق تاریخی و مذهبی است و استفاده از حساب جمل و اشارات فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، درک کامل ستایش از سلطان و مقایسهی او با پیامبران نیاز به دانش تاریخی و فرهنگی دارد.
شمارهٔ ۳۷۷ - لغز به اسم سلطان سنجر و بیان آنکه عدد نام سنجر با پیغمبران مرسل یکیست
ای خردمند اگر گوش سوی من داری
قطعهای بر تو بخوانم که عجب مانی از آن
در جهانداری و فرماندهی خلق خدای
بر سزاواری سلطان بنمایم برهان
سیصد و سیزده پیغمبر مرسل بودند
که فرستاده به هر وقت یکی را یزدان
نام سلطان به جمل چون عدد ایشانست
پس بود قاعدهٔ نظم جهان چون ایشان
فر او هرکه ببیند دهد انصاف که او
پادشاهیست به حق بر همه معمور جهان
گر ترا شبهت و شکیست در این دانی چه
شبهت و شک ترا حل نکند جز قرآن
شو اولیالامر بخوان پس عدد آن بشناس
به حساب جمل و مبلغ آن نیک بدان
تا بود راست حسابش چو حساب سنجر
چون که واوی که نه مقروست کنی زو نقصان
گر کسی گوید ما صد همه سنجر نامیم
گویمش نینی منک چو اوئلوالامر بخوان
زانکه منکم ز شما باشد از روی لغت
باز از روی حساب ار تو بدانی سلطان
پس یقین شد که پس از باری و پیغمبر حق
نرسد بر همه آفاق جز او را فرمان
ای سه قرن از مدد عدل تو و رحمت حق
بوده سکان زمین بیخبر از دور زمان
ای به حق سایهٔ آن کس که ترا حافظ اوست
تا بود سایهٔ خورشید در آن حفظ بمان
قطعهای بر تو بخوانم که عجب مانی از آن
در جهانداری و فرماندهی خلق خدای
بر سزاواری سلطان بنمایم برهان
سیصد و سیزده پیغمبر مرسل بودند
که فرستاده به هر وقت یکی را یزدان
نام سلطان به جمل چون عدد ایشانست
پس بود قاعدهٔ نظم جهان چون ایشان
فر او هرکه ببیند دهد انصاف که او
پادشاهیست به حق بر همه معمور جهان
گر ترا شبهت و شکیست در این دانی چه
شبهت و شک ترا حل نکند جز قرآن
شو اولیالامر بخوان پس عدد آن بشناس
به حساب جمل و مبلغ آن نیک بدان
تا بود راست حسابش چو حساب سنجر
چون که واوی که نه مقروست کنی زو نقصان
گر کسی گوید ما صد همه سنجر نامیم
گویمش نینی منک چو اوئلوالامر بخوان
زانکه منکم ز شما باشد از روی لغت
باز از روی حساب ار تو بدانی سلطان
پس یقین شد که پس از باری و پیغمبر حق
نرسد بر همه آفاق جز او را فرمان
ای سه قرن از مدد عدل تو و رحمت حق
بوده سکان زمین بیخبر از دور زمان
ای به حق سایهٔ آن کس که ترا حافظ اوست
تا بود سایهٔ خورشید در آن حفظ بمان
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۶ - شراب خواهد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۸ - در طلب عفو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.