هوش مصنوعی:
این متن به انتقاد از سخاوت ظاهری فلک و آفتاب میپردازد و بیان میکند که آنچه داده میشود، دوباره گرفته میشود. همچنین، به بخیل بودن آفتاب اشاره میکند که نور را به ابر سیاه نمیدهد و تنها به اندازهای خاص از زمین بازخواست میکند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم انتقادی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و زبان پیچیدهتر، مناسب مخاطبان نوجوان و بزرگسال است.
شمارهٔ ۳۹۸ - در مذمت افلاک
ای پسر تا به فلک ظن سخاوت نبری
کانچه بدهد به یسارت بستاند به یمین
آفتابش که در این دعوی رایت بفراشت
اگر انصاف دهی آیت بخلیست مبین
از بخیلی نبود آنکه کسی دادهٔ خویش
برکشد از سر آن تا فکند در بر این
پارهٔ ابر سیه را ندهد بهرهٔ نور
تا به اندازهٔ آن باز نخواهد ز زمین
کانچه بدهد به یسارت بستاند به یمین
آفتابش که در این دعوی رایت بفراشت
اگر انصاف دهی آیت بخلیست مبین
از بخیلی نبود آنکه کسی دادهٔ خویش
برکشد از سر آن تا فکند در بر این
پارهٔ ابر سیه را ندهد بهرهٔ نور
تا به اندازهٔ آن باز نخواهد ز زمین
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۷ - زینالدین عبدالله از استر افتاده و حکیم به عیادت او نرفته بود این قطعه در عذر تقصیر خویش گفته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۹ - در مدح سلطان ملکشاه ثانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.