هوش مصنوعی:
این شعر به مقایسهی بین دو نوع زندگی میپردازد: زندگی شاعر که وقت خود را صرف شعر گفتن میکند و زندگی فردی دیگر که به دنبال امور مادی است. شاعر بیان میکند که شعر گفتن برای او نوعی رهایی از جهل و بداخلاقی است، در حالی که فرد دیگر عمر خود را صرف طمع و حرص میکند. شاعر ارزش عمر خود را بالاتر میداند زیرا به دنبال معناست، نه مادیات.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در درک کامل پیام و انتقادهای پنهان در شعر دچار مشکل شوند.
شمارهٔ ۴۹۱ - نصیحت
تو اگر شعر نگویی چه کنی خواجه حکیم
بیوسیلت نتوانی که بدرها پویی
من اگر شعر نگویم پی کاری گیرم
که خلاصی دهد از جاهلی و بدخویی
من همه شب ورق زرق فرو میشویم
تو همه روز رخ آز به خون میشویی
قیمت عمر من و عمر تو یکسان نبود
کانچه من جویم از این عمر تو آن کی جویی
باد رنگین بدل عمر که در خانه نهند
بوی آن میبرم الحق تو همانا اویی
ضایع از عمر من آنست که شعری گویم
حاصل از عمر تو آنست که شعری گویی
بیوسیلت نتوانی که بدرها پویی
من اگر شعر نگویم پی کاری گیرم
که خلاصی دهد از جاهلی و بدخویی
من همه شب ورق زرق فرو میشویم
تو همه روز رخ آز به خون میشویی
قیمت عمر من و عمر تو یکسان نبود
کانچه من جویم از این عمر تو آن کی جویی
باد رنگین بدل عمر که در خانه نهند
بوی آن میبرم الحق تو همانا اویی
ضایع از عمر من آنست که شعری گویم
حاصل از عمر تو آنست که شعری گویی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۰ - در هجا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.