هوش مصنوعی:
شاعر در این بیتها از دیدن تصویر معشوق در آب چشماش سخن میگوید و از اشکی که به سرعت جاری میشود. سپس در خفا به چشمانش میگوید که چون مهمان عزیزی (معشوق) حاضر است، شراب بیشتری بنوشند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عاشقانه و استفاده از استعارههای ادبی ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامفهوم باشد. همچنین، اشاره به شراب (که در ادبیات عرفانی و غزلیات فارسی نماد عشق و مستی معنوی است) نیازمند درک ادبی مناسب است.
رباعی شمارهٔ ۹۹
در چشم آمد خیال آن در خوشاب
آن لحظه کزو اشک همی رفت شتاب
پنهان گفتم براز در گوش دو چشم
مهمان عزیز است بیفزای شراب
آن لحظه کزو اشک همی رفت شتاب
پنهان گفتم براز در گوش دو چشم
مهمان عزیز است بیفزای شراب
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.