۳۱۴ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۴۵۶

یک چشم من از روز جدائی بگریست
چشم دگرم گفت چرا گریه ز چیست

چون روز وصال شد فرازش کردم
گفتم نگریستی نباید نگریست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۴۵۵
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۴۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.