هوش مصنوعی: این داستان درباره مردی دیوانه از اهل رازی است که تنها نماز می‌خواند و در نماز جمعه، به جای تکبیر، صدای گاو درمی‌آورد. وقتی از او پرسیدند چرا این کار را می‌کند، پاسخ داد که امام جماعت او در نماز به فکر خرید گاو بوده و او نیز از امام خود تقلید کرده است. خطیب نیز تأیید می‌کند که او در حال فکر کردن به خرید گاو بوده و این صدا را شنیده است.
رده سنی: 14+ این متن دارای مفاهیم نمادین و طنز است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، نیاز به درک نسبی از فرهنگ و ادبیات فارسی دارد.

(۱۰) حکایت دیوانه و نماز جمعه

یکی دیوانه بود از اهل رازی
نکردی هیچ جز تنها نمازی

کسی آورد بسیاری شفاعت
که تا آمد بجمعه در جماعت

امام القصّه چون برداشت آواز
همی آن غُر نُبیدن کرد آغاز

کسی بعد از نماز از وی بپرسید
که جانت در نماز از حق نترسید

که بانگ گاو کردی بر سر جمع؟
سرت باید بریدن چون سر شمع

چنین گفت او کامامم پیشوا بود
بدو چون اقتدای من روا بود

چو در الحمد گاوی می‌خرید او
ز من هم بانگِ گاوی می‌شنید او

چو او را پیش رو کردم بهر چیز
هر آنچ او می‌کند من می‌کنم نیز

کسی پیش خطیب آمد بتعجیل
سؤالش کرد ازان حالت بتفصیل

خطیبش گفت چون تکبیر بستم
دهی مِلکست جائی دور دستم

چو در الحمد خواندن کردم آغاز
بخاطر اندر آمد گاو دِه باز

ندارم گاو گاوی می‌خریدم
که از پس بانگ گاوی می‌شنیدم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:(۹) گفتار آن مجنون در نمازی که یک نان نیرزد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.