هوش مصنوعی: در این متن، داستانی نمادین از یک دزد بیان می‌شود که دستش را قطع می‌کنند، اما او به دلیل عشق و وفاداری به دوستش، درد قطع دست را تحمل می‌کند و از آن نمی‌هراسد. همچنین، اشاره‌ای به داستان ابلیس شده که از روی تکبر از سجده کردن خودداری کرد و راز خود را فاش نکرد. متن بر مفاهیمی مانند عشق، وفاداری، رنج و تکبر تأکید دارد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، موضوعاتی مانند رنج، قطع عضو و تکبر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

(۷) حکایت آن دزد که دستش بریدند

ببریدند دزدی را مگر دست
نزد دَم دستِ خود بگرفت و برجست

بدو گفتند ای محنت رسیده
چه خواهی کرد این دست بریده

چنین گفت او که نام دوستی خاص
بر آنجا کرده بودم نقش ز اخلاص

کنون تا زنده‌ام اینم تمامست
که بی این زندگی بر من حرامست

ز دستم گر چه قسمی جز الم نیست
چو بر دستست نام دوست غم نیست

چو ابلیس لعین اسرار دان بود
اگر سجده نمی‌کرد او ازان بود

ز خلق خود دریغش آمد آن راز
نکرد آن سجده، دعوی کرد آغاز

که تا هم او وهم خلق جهان هم
نه بینند آن دَر و آن آستان هم

که تا نوری ازان در پردهٔ عز
نگردد در نظر آلوده هرگز
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:(۶) حکایت سلطان محمود و ایاز در حالت وفات
گوهر بعدی:(۸) حکایت ماه و رشک او برخورشید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.