هوش مصنوعی: این متن حکایتی درباره یک حیوان عظیم‌الجثه در خراسان است که هر روز هفت صحرای پرگیاه و هفت دریا را می‌خورد و پس از سیر شدن، نگران غذای فردا می‌شود. خداوند هر بار صحرا و دریا را دوباره پر می‌کند. سپس شاعر به مقایسه حرص انسان با این حیوان پرداخته و هشدار می‌دهد که حرص و طمع مانند ذره‌ای آتش است که اگر کنترل نشود، می‌سوزاند. او توصیه می‌کند که با ریختن آب بر آتش (کنترل حرص)، از عذاب ابدی در امان بمانیم.
رده سنی: 15+ مفهوم عمیق تمثیل حرص و طمع و پیام اخلاقی آن نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً از سن نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده مانند 'ذرّهٔ آتش' و 'آتش پرستی' برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم خواهد بود.

(۱) حکایت آن حیوان که آن را هَلوع خوانند

عطا گفتست آن مرد خراسان
که حیوانیست با صد کوه یکسان

پس کوهی که آن را قاف نامست
مگر آنجایگه او را مقامست

بر او هفت صحرا پر گیاهست
پس او هفت دریا پیش راهست

در آنجا هست حیوانی قوی تن
که او را نیست کاری جز که خوردن

بیاید بامدادان پگاه او
خورد آن هفت صحرا پر گیاه او

چو خالی کرد حالی هفت صحرا
بیاشامد بیک دم هفت دریا

چو فارغ گردد از خوردن بیکبار
نخفتد شب دمی از رنج و تیمار

که من فردا چه خواهم خورد اینجا
همه خوردم چه خواهم کرد اینجا

دگر روز از برای او جهاندار
کند صحرا و دریا پُر دگر بار

چو حرص آدمی دارد کمالی
خود ایمان نیستش بر حق تعالی

چگونه ذرّهٔ آتش سرافراز
چو در هیزم فتد از پس رسد باز

ترا گر ذرّهٔ حرصست امروز
به پس می باز خواهد رفت از سوز

ترا پس آن نکوتر گر بدانی
که آبی بر سر آتش فشانی

وگر نه تو نه هشیاری نه مستی
بمانی جاودان آتش پرستی

وگر یک جَو حرامت در میانست
بهر یک جَو عذابی جاودانست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:جواب پدر
گوهر بعدی:(۲) حکایت عیسی علیه السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.