هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از زبان شاعر به یک مرغ رنگینجامه خطاب شده است. شاعر از مرغ میخواهد که از ظاهر فریبنده و رنگارنگ خود دست بردارد و به حقیقت درون و ذات خود توجه کند. او اشاره میکند که رنگهای ظاهری نمیتوانند جایگزین ارزشهای واقعی مانند وفاداری و اصالت شوند. شاعر مرغ را تشویق میکند تا از خودنمایی و غرور ناشی از ظاهر فاصله بگیرد و به سمت سادگی و حقیقت حرکت کند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در متن نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود. همچنین، انتقادهای اجتماعی و اشاره به مفاهیمی مانند وفاداری و اصالت برای گروه سنی پایینتر ممکن است قابل درک نباشد.
مجادلۀ بلبل با طاوس و تسلیم شدن طاوس بوی
بیا ای مرغ رنگین جامه بی بو
سر ترکانه داری پای هندو
تنی پوشیده داری جان عریان
لب پرخنده داری چشم گریان
ز روی آینه نزدودهٔ زنگ
لباس آینه کردی بصد رنگ
اگر زر میکند آهن زر اندود
نگیرد آهن از زر رنگ نابود
به زیور کی شود چون ماه تو زشت
به ضرب مشت چون گردد برانگشت
چرا این رنگ بی بو میفروشی
چرا پای خود از مردم نپوشی
سراسر خویشتن را مینمائی
ولیکن گر بقاف بی وفائی
به از ناموس باشد نام ناموس
به از طاوس باشد پای طاوس
به بین خود را و از هستی برون آی
بکوی نیستی بخرام و می پای
اگر پای سیاهت یاد بودی
بجلوه کی دل تو شاد بودی
چو بلبل جامهٔ رنگین بینداز
مرقع پوش شو مانندهٔ باز
نه رنگت ماندونی بال و نی پر
مشو مغرور این رنگ مزور
چه عزت میرسد از عزت آن
که پرت مینهند بر سرامینان
چه نفع آمد بگو ای مرغ خوش باش
در حمام را از نقش نقاش
به رنگ خویشتن مغرور گشتی
ز قرب حضرت شه دور گشتی
همه رنگی زما بوئی نداری
همه بوئی ز ما بوئی نداری
سر ترکانه داری پای هندو
تنی پوشیده داری جان عریان
لب پرخنده داری چشم گریان
ز روی آینه نزدودهٔ زنگ
لباس آینه کردی بصد رنگ
اگر زر میکند آهن زر اندود
نگیرد آهن از زر رنگ نابود
به زیور کی شود چون ماه تو زشت
به ضرب مشت چون گردد برانگشت
چرا این رنگ بی بو میفروشی
چرا پای خود از مردم نپوشی
سراسر خویشتن را مینمائی
ولیکن گر بقاف بی وفائی
به از ناموس باشد نام ناموس
به از طاوس باشد پای طاوس
به بین خود را و از هستی برون آی
بکوی نیستی بخرام و می پای
اگر پای سیاهت یاد بودی
بجلوه کی دل تو شاد بودی
چو بلبل جامهٔ رنگین بینداز
مرقع پوش شو مانندهٔ باز
نه رنگت ماندونی بال و نی پر
مشو مغرور این رنگ مزور
چه عزت میرسد از عزت آن
که پرت مینهند بر سرامینان
چه نفع آمد بگو ای مرغ خوش باش
در حمام را از نقش نقاش
به رنگ خویشتن مغرور گشتی
ز قرب حضرت شه دور گشتی
همه رنگی زما بوئی نداری
همه بوئی ز ما بوئی نداری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:المقاله
گوهر بعدی:نصیحت بلبل طاوس را به قطع کردن زینت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.