هوش مصنوعی: متن داستان مردی را روایت می‌کند که پس از انجام چل حج پیاده، در حج آخر متوجه می‌شود که تمام این اعمال بی‌فایده بوده‌اند، زیرا او همچنان به فروش بنانی (چیزی بی‌ارزش) مشغول است. سپس پیرمردی به او تذکر می‌دهد که اعمال ظاهری بدون توجه به باطن و اصلاح نفس بی‌فایده است و او را به تفکر و اصلاح رفتارش دعوت می‌کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، نقد موجود در متن ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

الحکایه و التمثیل

توکل کردهٔ کار اوفتاد
بجای آورد چل حج پیاده

مگر در حج آخر با خبر بود
گذر کردش بخاطر این خطر زود

که چل حج پیاده کرده‌ام من
بانصافی بسی خون خورده‌ام من

چو دید آن عجب در خود مرد برخاست
منادی کرد در مکه چپ و راست

که چل حج پیاده این ستم کار
بنانی می‌فروشد کو خریدار

فروخت آخر بنانی و بسگ داد
یکی پیر از پسش در رفت چون باد

زدش محکم قفایی و بدو گفت
که ای خر این زمان چون خرفروخفت

تو گر چل حج بنانی می‌فروشی
قوی می‌آیدت چندین چه جوشی

که آدم هشت جنت جمله پر نور
بدو گندم بداد از پیش من دور

نگه کن ای ز نامردی مرایی
که تا مردان کجا و تو کجایی

تو گویی من بگویم ترک این کار
ولی وقتی که وقت آید پدیدار

گر اکنون ترک کار خویش گیرم
بسی بی برگی اندر پیش گیرم

نمی‌گویم که ترک کار خود کن
ولیکن هم نمی‌گویم که بد کن

بجز وی این زمان تخمی نکوکار
که تا آنگه که کل گردی نکوکار

تو هر طاعت که این ساعت توانی
بجای آور کزین هم با زمانی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحکایه و التمثیل
گوهر بعدی:الحکایه و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.