هوش مصنوعی: در این متن، درویشی هوای قلیه‌ای دارد و به قصاب مراجعه می‌کند. قصاب به او گوشتی می‌دهد که بیشتر جگر و استخوان است تا گوشت واقعی. درویش از این موضوع ناراحت می‌شود و از وضعیت زندگی خود و دیگران شکایت می‌کند. او از بار غم و مشکلات زندگی می‌نالد و احساس می‌کند که طاقت تحمل این شرایط را ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «غرقهٔ خون شدن دل» ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

الحکایه و التمثیل

شنودم کز سلف درویش حالی
هوای قلیه‌ای بودش بسالی

چو سیمی دست داد آن مرد درویش
سوی قصاب راه آورد در پیش

مگر قصاب ناخوش زندگانی
بدادش گوشتی چو نان که دانی

چو پیر آن گوشت الحق نه چنان دید
سراسر یا جگر یا استخوان دید

جگر خود بود یکباره دگر خواست
که کار ما نیاید بی جگر راست

دل ما غرقهٔ خون شد بیک بار
چه می‌خواهند زین مشتی جگر خوار

نه ما را طاقت بارگران است
نه ما را برگ بی برگی جانست

چنان غم یار ما شد در غم یار
که نیست از کار غم ما را غم کار

اگر گردون بمرگ ما کند ساز
غم عشقش کفن ازما کند باز
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحکایه و التمثیل
گوهر بعدی:الحکایه و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.