هوش مصنوعی: این داستان درباره‌ی یک یهودی است که در قمار همه‌چیز خود، از جمله مال و حتی یک چشم را می‌بازد. وقتی به او پیشنهاد مسلمان شدن داده می‌شود، با خشم واکنش نشان می‌دهد و بر اعتقادات خود پافشاری می‌کند. در ادامه، متن به این موضوع می‌پردازد که انسان‌ها در زندگی چیزهای ارزشمندی مانند جوانی، زیبایی، و حتی نور دل را از دست می‌دهند و هشدار می‌دهد که قبل از پایان عمر، باید از راه نادرست بازگشت.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است و همچنین به موضوعاتی مانند قمار و پیامدهای آن می‌پردازد که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی واژه‌ها و مفاهیم ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند که برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

الحکایه و التمثیل

شنودم از یکی صاحب کرامات
که شد روزی جهودی در خرابات

درون می‌کده ویرانهٔ بود
که رندان را مقامر خانهٔ بود

گرفته هر دو تن راه قماری
ببرده سیم و زر هر یک کناری

جهود اندر قمار آمد بیک بار
که تا در باخت آپخش بود دینار

سرایی داشت و باغی هر دو در باخت
نماندش هیچ با افلاس درساخت

چو شد دستش ز زر و سیم خالی
بشد یک دیده را در باخت خالی

چنان از هرچ بودش عور شد او
که چشمی را بباخت و کور شد او

بدوگفتند ای مانده چنین باز
مسلمان گرد و دین خویش درباز

چو بشنید این سخن بی دین و پر خشم
مسلمان را بزد یک مشت بر چشم

که هر چیزی که می‌خواهی بکن تو
مگوی از دین من با من سخن تو

جهودی در جهودی این چنین است
ندانم چونست او کو اهل دین است

هر آن خش بود تا یک دیده درباخت
ولیکن دل ز دین خود نپرداخت

الا یا در مقامر خانهٔ خاک
همه چیزی چنین در باخته پاک

گهی روی چو مه در باختی تو
گهی زلف سیه در باختی تو

جوانی را و آن بالای چون تبر
درین ره باختی و آمدی پیر

دل پر نور خود را چشم روشن
بغفلت باختی در کنج گلخن

بیالودی بشهوت خویشتن را
بیالودی بغفلت جان و تن را

اگر وقت آمد ای مرد خرافات
سری بیرون کن از کوی خرابات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحکایه و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.