هوش مصنوعی:
شاعر از درد فراق و ناامیدی میگوید که با از دست دادن معشوق، دلش خون شده و تمام امیدهایش نابود شده است. او عمری را در انتظار وصال معشوق گذرانده، اما معشوق روی خوش نشان نداده و همه چیز را از دست داده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و ناامیدی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیدهتر مانند 'خون شد دلم' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴۰
درداکه قرار از دل سرمستم رفت
خون شد دلم و امید پیوستم رفت
بر بوی وصال او نشستم عمری
او دست نداد و جمله از دستم رفت
خون شد دلم و امید پیوستم رفت
بر بوی وصال او نشستم عمری
او دست نداد و جمله از دستم رفت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.