هوش مصنوعی:
در این شعر، شاعر از دیدار عاشقانه و ناکام سخن میگوید. شخصی در شب نزد شاعر میآید و از غم و اندوه روز و شب میگوید. شاعر اشاره میکند که دستی که به دامان وصال نمیرسد، بهتر است در گردن خاک باشد، زیرا خود نیز مشتی خاک است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، مفهوم ناکامی و اندوه در شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۵
دوش آمد و گفت: روز و شب غمناکی
تا بنشستی بر درِ ما بی باکی
دستی که به دامن وصالت نرسد
در گردنِ خاک کن که مشتی خاکی
تا بنشستی بر درِ ما بی باکی
دستی که به دامن وصالت نرسد
در گردنِ خاک کن که مشتی خاکی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.