هوش مصنوعی:
شمع از رنج خود میگوید که هر صبح کشته میشود و هر شب به دست دیگری میسوزد. با وجود آتش در سر و بند بر پا، کارش پایانی ندارد.
رده سنی:
12+
متن دارای مفاهیم تمثیلی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد، اما نوجوانان و بزرگسالان میتوانند از آن برداشتهای معناداری داشته باشند.
شمارهٔ ۴۱
شمع آمد و گفت: کشتهام هر سحری
پس سوخته هر شبی به دست دگری
چون در سرم آتش است و بر پایم بند
هرگز نبود کار مرا پای و سری
پس سوخته هر شبی به دست دگری
چون در سرم آتش است و بر پایم بند
هرگز نبود کار مرا پای و سری
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.