هوش مصنوعی:
متن درباره مالک دینار است که به دلیل ریاضت و بیخوابی بیمار شده است. دخترش از او میپرسد که آیا دردش ناشی از بیخوابی است. مالک پاسخ میدهد که بیخوابی او به دلیل دوری از غفلت و نزدیکی به رحمت الهی است. سپس متن به تفصیل به مقایسه بین حالت خواب (غفلت) و بیداری (هوشیاری معنوی) میپردازد و تأکید میکند که بیداری نشانه حیات، نور، و قرب به خداوند است، در حالی که خواب نماد غفلت، دوری از حق، و مرگ معنوی است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مباحث معنوی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای سنین پایینتر قابل فهم نباشد.
در حکایت بیداری بیداردلان که تنبیه است بآگاهی ارباب عرفان و رهائی یافتن از خواب غفلت بیحاصلان
مالک دینار مرد کار بود
از ریاضت روز و شب بیمار بود
گفت او را دختر وی ای پدر
خود ز بیخوابی بود دردت مگر
گفت مالک کی برحمت همنشین
من زخواب خود همی باشم حزین
زآنکه خواب غفلت از شیطان بود
خود به بیداری همه رحمن بود
دیگر آنکه چون بیاید دولتی
خفته باشم من بخواب غفلتی
چونکه در غفلت بیابد خفته را
بگذرد آن خفتهٔ بنهفته را
پیش شب بیدار، گیرد او قرار
من بمانم دور از او محروم و زار
دولت حق پیش آن کامل بود
کو ز بیخوابیش درد دل بود
هرکه درخوابست او خربنده است
وآنکه بیدار است او دل زنده است
هرکه در خوابست او را دید نیست
ذرّهٔ در جان او توحید نیست
هرکه در خوابست در غفلت بود
هرکه بیدار است در دولت بود
هرکه در خوابست او دارد ممات
هرکه بیدار است او دارد حیات
هرکه در خوابست او رحمت ندید
هرکه بیدار است او زحمت ندید
هرکه درخوابست از حق دور شد
هرکه بیدار است او پرنور شد
هرکه در خوابست در غفلت بود
هرکه بیدار است در عصمت بود
هرکه در خوابست از وی دور شو
هرکه بیدار است با او نور شو
هرکه در خوابست او را برگ نیست
هرکه بیدار است اور ا مرگ نیست
هرکه در خوابست او را دیو زاد
هرکه بیدار است او را نیک باد
هرکه درخوابست او کی دیدروز
هرکه بیدار است او کم دید سوز
خواب چبود غفلت و پندار اوست
هست بیداری همه بیدار دوست
تو به بیداری سخن را ختم کن
خواب کم کن ختم شد بر این سخن
از ریاضت روز و شب بیمار بود
گفت او را دختر وی ای پدر
خود ز بیخوابی بود دردت مگر
گفت مالک کی برحمت همنشین
من زخواب خود همی باشم حزین
زآنکه خواب غفلت از شیطان بود
خود به بیداری همه رحمن بود
دیگر آنکه چون بیاید دولتی
خفته باشم من بخواب غفلتی
چونکه در غفلت بیابد خفته را
بگذرد آن خفتهٔ بنهفته را
پیش شب بیدار، گیرد او قرار
من بمانم دور از او محروم و زار
دولت حق پیش آن کامل بود
کو ز بیخوابیش درد دل بود
هرکه درخوابست او خربنده است
وآنکه بیدار است او دل زنده است
هرکه در خوابست او را دید نیست
ذرّهٔ در جان او توحید نیست
هرکه در خوابست در غفلت بود
هرکه بیدار است در دولت بود
هرکه در خوابست او دارد ممات
هرکه بیدار است او دارد حیات
هرکه در خوابست او رحمت ندید
هرکه بیدار است او زحمت ندید
هرکه درخوابست از حق دور شد
هرکه بیدار است او پرنور شد
هرکه در خوابست در غفلت بود
هرکه بیدار است در عصمت بود
هرکه در خوابست از وی دور شو
هرکه بیدار است با او نور شو
هرکه در خوابست او را برگ نیست
هرکه بیدار است اور ا مرگ نیست
هرکه در خوابست او را دیو زاد
هرکه بیدار است او را نیک باد
هرکه درخوابست او کی دیدروز
هرکه بیدار است او کم دید سوز
خواب چبود غفلت و پندار اوست
هست بیداری همه بیدار دوست
تو به بیداری سخن را ختم کن
خواب کم کن ختم شد بر این سخن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:تمثیل احوال آنهائی که بهر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
گوهر بعدی:در خاتمه کلام و تاریخ سال اتمام و اظهار عجز و ناتوانی و معذرت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.